ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گویند: روزی یکی از انبیای الهی در گذر خود به مردی پیر و فرتوت برخورد که برای خود جایگاهی در بالای درختی کهن سال ساخته بود و در آن به عبادت خدا مشغول بود. سر سخن را با او باز کرد و در نهایت پرسید: حالا چرا اینجا زندگی میکنی؟
گفت : جوان که بودم در عالم رؤیا به من خبر دادند که بیش از 900 سال زندگی نخواهم کرد ، لذا حیفم آمد که این عمر کوتاه را به جای عبادت ، در راه ساختن خانه و کاشانه تلف کنم .
آن نبی گفت : اما به من خبر رسیده که زمانی خواهد رسید که در آن زمان مردمان بیش از 80 یا 90 سال عمر نخواهند کرد اما برای خود قصرها و برجها میسازند.
او گفت : ای بابا، اگر عمر من 90 سال بود که آن را با یک سجده سپری میکردم.